loading...
ساحل من
دل سرد بازدید : 4 دوشنبه 14 بهمن 1392 نظرات (0)

مثل همیشه منتظر برف بوده ام

تا تو،نه، رد پای تو را جستجو کنم

ابرهای حجیم توی گلو گیر کرده را

از تو، نه، با رفتن تو بارانشان کنم

شاید که کودک درون سر به گریه را

بی تو، نه، با ترانه های تو لا لائیش کنم

در چشم های سردم آدم برفی نشانده ام

با تو، نه، با شررهای عشق تو آبش کنم



!داخلیش گم شده

این روزا اوضاع منم بهتر از کامپیوتر بیچاره نیست. اغلب به دنبال یه اتفاق ، یه حادثه ی ناگهانی یا بهتره

بگم یه معجزه ام تا بهم تلنگر بزنه و منو و تمام سرمایه ها و استعدادهام رو راه بندازه، اما این که کی اون

اتفاق زمانش برسه ...

به گمونم گاهی فایل های اساسی راه انداز وجود بعضی از ما آدما به فراموشی سپرده میشن و اینه که

وابسته ی محرک های خارجی، تقلیدها و عادت ها میشیم و وقتی سال های عمرمون رو مرور می کنیم

حرکت ها و نو شدن های قابل توجهی رو پیدا نمی کنیم و پیش خودمون شرمنده ایم از اینکه فقط

 بندهای وابستگی مون بیشتر شده و بارهای روی دوشمون ما رو روز به روز بیشتر به زمین چسبونده!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 27